کد مطلب:164559 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:104

در تاریخ شهادت حضرت سیدالشهداء است
و در آن چند امر است:


امر اول: بدان كه شهادت با سعادت آن حضرت در سال شصت از هجرت واقع شد، چنان كه ابن شهر آشوب و جمعی دیگر نیز همین را گفته اند. [1] و لكین، بعضی از عامه و خاصه سال شهات آن جناب را شصت و یك هجری دانسته اند. [2] و دور نیست كه اول، اصح باشد لیكن ظاهر این كه آن كس كه ولادت آن جناب را در سال چهار از هجرت دانسته قائل به شصت و یك باشد و آن كه سال سوم دانسته، شصت را اختیار كند. پس درست تأمل كن.

امر دوم: خلافی نیست در این كه شهادت آن جناب در روز دهم ماه محرم الحرام واقع شد و آن را عاشورا گویند و آن اسم اسلامی است نه لغوی.

امر سوم: خلاف است كه روز عاشورا چه روز از ایام هفته بوده است و آن حضرت پیش ظهر شهید شد یا بعدازظهر. ابن شهر آشوب در كتاب مناقب عاشورا را روز شنبه دانسته و گفته كه آن جناب قبل از ظهر روز شنبه شهید شد، و بعضی روز جمعبه بعد از نماز ظهر گفته اند. و بعضی روز دوشنبه گفته اند.

و قتل آن جناب در كربلا، میان نینوی و غاضریه از قرای نهرین كه در عراق واقع شده اند. و دفن شد به كربلا، از طرف غربی نهر فرات. تا این جا كلام ابن شهر آشوب بود به نحو اختصار. [3] و باید دانست كه كلام ابن شهر آشوب در مقتل در بسیاری از مقامات، خالی از غرابت نیست، چنان كه خواهی دانست.

و ابوالفرج در مقاتل گفته كه: «مقتل آن جناب در روز جمعه بود.» [4] و بعضی گفته اند كه: روز شنبه بود. اما آنچه عامه گفته اند كه روز دوشنبه بود، پس باطل است، و


چیزی است كه بدون روایت مذكور داشته اند. به حسب حساب زیجات، اول آن محرم كه آن جناب در آن شهید شد، روز چهارشنبه بود. پس باید عاشوراء روز جمعه باشد نه روز دیگر. و اصح در نزد مؤلف كتاب، نیز همین است، به جهت آنچه گذشت و به جهت این كه این مشهور در میان اصحاب است. و ایضا، بنابر بعضی از روایات، آن جناب به شمر فرمود كه:

خطیبان در این ساعت بر منابر خطبه به اسم جدم می خوانند. [5] .

و ایضا؛ اصح این كه شهادت آن حضرت بعدازظهر بود و به جهت اشهریت و به جهت روایت متقدمه و به جهت اینكه جمعی از ارباب مقاتل گفته كه:

آان حضرت نظر به خواهش ابوثمامه ی صایدی [صیداوی] نماز ظهر را در روز عاشوراء به جماعت گذارد، به نحو نماز خوف. [6] .

بعضی گفته اند كه فرادی نماز گذارد [7] زیرا كه كفار مهلت نمی دادند، پس باید شهادتش بعدازظهر باشد.

امر چهارم: در این كه عاشوراء، مقتل آن جناب، در چه فصل از فصول سال بود. و این فقیر در این باب از كتب مقاتل اصحاب به روایتی و درایتی و حكایتی برنخوردم، جز این كه علامه ی دربندی مرحوم آخوند ملا آقا - اعلی الله مقامه - در كتاب اكسیر العبادات و اسرار الشهادات فرموده كه عاشورائی كه مقتل آن جناب بود، در زمانی بود كه آفتاب در اوائل میزان بود و آن زمان عربستان با اواخر تابستان در شدت گرما، تفاوتی ندارد، لهذا بسیار گرم بود.


و چون در امر سابق سخنی از نماز روز عاشورا مذكور شد پس باكی نیست كه نماز آن جناب را كه آخرین نمازهای آن حضرت و با جماعت، با جماعتی از اصحاب اطیاب به عمل آورد بیان شود.

بدان كه چه بسیار نیكو و مستحسن است كه امام زمان در آخرین روزگار خویش در وقت وداع احباب در نهایت سوز عطش با جماعتی از مأمومین كه همه از جان گذشته و روی به عالم جاودان آورده با فقدان آب با تیمم در حالی كه در میان دشمنان گرفتار باشند به عمل آورند و همین اعلی درجات نمازها است و حقیقت نماز كامل است و فقره ی بعضی از زیارات كه: «أشهد أنك قد أقمت الصلوة.» [8] بر صدق مدعایم گواه است و مخفی نیست كه امام جماعت در این اعصار اگر بخواهد نماز جماعت در زمان گرما به عمل آورد اولا فرشی بری او می گسترانند و در محرابش جای دهند و مؤذن اذان و مكبر تكبیر اعلام می گوید و كسی مروحه [9] و بادزنها به دست می گیرد و آن امام را باد می زند. و چون پاره ی جگر پیغمبر و نور چشم حیدر و فرزند زهرا ازهر در روز عاشوراء خواست كه نماز جماعت نماید، به عوض محراب و مسجد، قتلگاه مسجدش بود و حربگاه، محراب و مؤذن او مخالفان عساكر شیطان بودند كه به آوازه ی «المبارز المبارز» هوا را پر آواز و مكبر اعلام امام نوای «العطش العطش» زنان و كودكان و مروحه و بادزن آن جناب تیرپران لشكر كوفیان بود.

بنابر روایت بحار:

چون كار پیكار به اشتداد او انجامید و نقض و كمی در اصحاب آن جناب به سبب كثرت مقتولین ظاهر شد. ابوثمامه ی صیداوی كه مردی تمام و از خواص اصحاب امام و شهره ی انام بود و در زیارت قائمیه (ع) اسم او تصریح شده به


این عبارت: السلام علی ابی تمامة عمر بن عبدالله الصایدی، چون این حالت را مشاهده نمود، به خدمت آن جناب شتافت كه: ای ابا عبدالله! جانم به فدای جانت! این لشكر بی ننگ و نام، به تو نزدیك شده اند، و لیكن نه! قسم به خدا كه تو كشته نمی شوی تا من در نزد تو كشته شوم! و دوست دارم كه ملاقات كنم خدای خود را. و حال این كه نمار را با تو كرده باشم. پس آن جناب سر خود را به آسمان بلند نمود و فرمود كه نماز را مذكور ساختی، خدا تو را از نماز گذارندگان محسوب دارد. بلی این اول وقت نماز است پس از آن فرمود كه از لشكر سؤال كنید كه ما را مهلت دهند تا نماز گذاریم. چون سؤال كردند حصین بن نمیر ملعون گفت كه این نماز قبول نیست. حبیب بن مظاهر فرمود كه گمانت آنكه نماز پسر پیغمبر قبول نیست و نماز تو ای شراب خوار قبول است؟! پس حصین بر حبیب حمله كرد و حبیب نیز بر او حمله كرد و شمشیری بر روی اسب حصین فرود آورد كه اسب به سر در آمد و حصین افتاد پس اصحاب حصین او را ربودند و او را از تیغ حبیب نجات دادند. پس حضرت امام حسین به زهیر به قین و سعید بن عبدالله فرمود كه شما در پیش روی من بایستید تا نماز ظهر را به جا آورم. پس ایشان در پیش روی آن جناب ایستادند با نصف اصحاب او تا با ایشان نماز خوف به جای آورد. و سعید بن عبدالله حنفی در پیش روی حسین ایستاد و خود را نشانه ی تیر ساخت. هر چه تیر از یمین و یسار می آمد، سعید كج می شد و همه را به جان می خرید تا اینكه افتاد و می گفت: خدایا! لعن كن ایشان را، لعن عاد و ثمود. خدایا! سلام مرا به پیغمبر برسان و برسان به او آنچه را كه از درد جراحت به من رسید كه من اراده كرده بودم یاری ذریه ی پیغمبر تو را. پس از دنیا گذشت و سیزده تیر به او بود سوای ضرب شمشیرها و طعن نیزها و ابن نما گفته كه آن جناب و اصحابش فرادی به ایماء و اشاره نماز گذاردند. [10] .



[1] مناقب ابن شهر آشوب 77: 4.

[2] الارشاد 133 :2.

[3] مناقب ابن شهر آشوب 77:4.

[4] مقاتل الطالبين:84 و 85

[5] يافت نشد.

[6] الارشاد 105:2، الملهوف:165، مناقب ابن شهر آشوب 103:4.

[7] مثير الاحزان:65.

[8] زيارت امام حسين در روز دوشنبه.

[9] مروحه: بادبزن.

[10] بحارالانوار 21:45 و 22.